دانشجو اسفراين(امين)اگر بين صد نفر باشي حتي اگه تنها باشي
اين مهم نيست که چگونه باشي
وکجا باشي اين مهم است که به فکر من باشيدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)اي كسي كه مامور دفن من هستي به حرف من گوش كن دستم را از تابوت بيرون كن تا همه بفهمند آرزو داشتم و به آن نرسيدم چشمهايم را باز بگذار بفهمند كه چشم براه بودم و به آن نرسيدم قالب يخي به شكل صليب بر مزارم بگذاريد تا با اولين طلوع آب شود و به جاي عزيزي كه دوستش دارم بر سر مزارم گريه كنددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)نمي نويسم ..... چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني! حرف نمي زنم .... چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي! نگاهت نمي کنم ...... چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني! صدايت نمي زنم ..... زيرا اشک هاي من براي تو بي فايده است! فقط مي خندم ...... چون تو در هر صورت مي گويي من ديوانه امدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)آهاي عاشقان اينك كه پا به اين راه دشوار گذاشته ايد ، با صداقت عشق را ابراز كنيد ، تنها عاشق يك دل باشيد ، تنها به يك نفر دل ببنديد ، و با يكرنگي و يكدلي زندگي كنيد دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)آهاي آدميان ، به چشمهاي خود بياموزيد كه نگاه به كسي نيندازند ، اگر نگاه انداختند عاشق نشوند اگر عاشق شدند وابسته نشوند اگر وابسته شدند مجنون نشوند و اگر نيز مجنون شدند با عقل و منطق زندگي كننددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)اگه يه روز من مردم و تو من و دوست داشتي پنج شنبه ها بيا مزارم گل سرخي رو قبرم بذار تا هميشه اون گل رو که بهت داده بودم به خاطر بيارم... ولي... اگه تو مردي... من فقط يکبار... ميام مزارت... ميام و اون دسته گل سفيد مريم رو که با خون خودم سرخش کردم برات هديه مي کنم و عاشقانه کنارت جون مي دم تا بدوني هيچ وقت تنها نيستي. دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)اگه كسي ديوونت بود، عاشقش باش. اگه عاشقت بود، دوستش داشته باش. اگه دوستت داشت، بهش علاقه نشون بده. اگه بهت علاقه نشون داد، فقط يه لبخند بزن... اين طوري وقتي هميشه يه پله ازش عقب باشي اگه يه وقت خسته شد و يه پله جا موند، تازه ميشين مثل هم. دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)عشق هاله اي است اهورايي که آغازش, پايان.وپايانش,آغاز آن استدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)اگر زندگي هست مرگ براي چه؟
اگر دوستي هست تنفر براي چه؟
اگر عشق هست جدايي براي چه؟
اگر تو نباشي من براي چهدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)مي نويسم دوســــــــ نقطه نمي گذارم .اگر ماندي تو بگذاردانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»آموختم که گاهي اوقات همه ي اون چيزي که انسان نياز دارد ، دستي براي گرفتن و قلبي براي درک شدن است .
«دانشجو اسفراين(امين)يک روز رسد غمي به اندازه ي کوه ، يک روز رسد نشاط اندازه ي دشت ، افسانه ي زندگي چنين است :
" در سايه ي کوه بايد از دشت گذشت ... دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»زماني که به آسمان پر ستاره خيره مي شوي، در مي يابي که تنها نيستي ، پس نا اميدي را به باد بسپار و به آسمان پر ستاره خيره شو دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميشوددانشجو اسفراين(امين)عشق مانند يک ساعت شني است که هرچه در مغز است به درون قلب مي ريزد دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)روزها،ماه ها و سال ها مي گذرند و شايد هيچ چيز عوض نشود جز من که بيش از بيش عاشق
گشته امدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين) اگر ميداني در اين جهان کسي هست که با ديدنش رنگ رخسارت تغيير ميکند و صداي قلبت آبرويت
را به تاراج ميبرد، مهم نيست که او مال تو باشد، مهم اين است که فقط باشد: زندگي کند، لذّت
ببرد و نفس بکشد دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)هيچ وقت از دوست داشتن انصراف نده
حتي اگه کسي بهت دروغ گفت
بازم بهش فرصت بده ... دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)اين ماهي رو تازه از آب گرفتم، هنوز جون داره، اگه ميخواهي نميره و آب دم دستت نيست، جيش كن رو موبايلتدانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)هميشه سعي كن مثل پالاز موكت باشي شخصيت ات كوبيده نشه و همواره رنگ خودت رو حفظ كني!دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)يا رب چه چشمه ايست محبت كه من از آن يك قطره آب خوردم و دريا گريستمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)در گذر گاه زمان خيمه شب بازي دهر با همه تلخي و شيريني خود مي گذرد عشق ها مي ميرند رنگ ها رنگ دگر مي گيرند و فقط خاطره هاست که چه شيرين و چه تلخ دست ناخورده به جا مي مانددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)ميروي و من فقط نگاهت ميکنم تعجب نکن که چرا گريه نميکنم بي تو، يک عمر فرصت براي گريستن دارم اما براي تماشاي تو، همين يک لحظه باقي است و شايد همين يک لحظه اجازه زيستن در چشمان تو را داشته باشم دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)زندگي گرمي دلهاي به هم پيوسته است / تا در آن دوست نباشد, همه درها بسته است دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)سخت ترين ديدار.... ديدار اوني که به جاي همه عشقي که بهش دادي يه قلب زخمي برات يادگار بذاره و تو نگاهش کني و باز مثل روزه اول دلت بلرزه و حس کني هنوزم دوستش داري .......بخواي همه تنهايي رو که به اميد برگشت دوبارش تحمل کردي تو گوشش فرياد کني اما حتي نتوني ........ به چشماش نگاه کني که بفهمه با همه بديهاش هنوزم با همه قلبت دوستش داري اما ببيني چشماش داد مي زنه که دلش ماله يکي ديگس .... تمام روزهايي که تنها بودي سلام نانازي اگر اشكهايت براي من جاري نمي شود پس محبوبمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)من بي پناهم تو بي گناهي - دل به تو دادم ، چه اشتباهي از تو کشيدم شکل کبوتر - نقاشي ام رو بگذار و بگذر تو اين نبودي ، من بد کشيدم - آخه دلت رو هرگز نديدم تو بي گناهي ، من بي پناهم - ايمن بماني از اشک و آهمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست ... تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست ... تنهايي را دوست دام زيرا تجربه کردم ... تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست ... تنهايي را دوست دارم زيرا.... در کلبه تنهايي هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار کشيدنم را پنهان خواهم کرد دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلکه پنهان کردن قلبي است که به اسفناک ترين حالت شکسته استدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)عشق هميشگي است اين ما هستيم که فنا پذيريم. عشق متعهد است اين ما هستيم که عهد شکنيمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)کار عشق باز کردن زخمهاي کهنه نيست ، بلکه درمان آنهاستدانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)سعي کن تنها باشي زيرا تنها بدنيا امدي وتنها ازدنيا خواهي رفت بگذار عظمت عشق را درک نکني زيرا انقدر عظيم است که تو را نابود خواهد کرددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)پلکهاي مرطوب مرا باور کن ، اين باران نيست که ميبارد ، صداي خسته ي من است که از چشمانم بيرون ميريزنددانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)در پناه حضور سبز تو ، توفان غم ، مرا جا مي گذارد .
در کنارت ژرفاي آرامش را احساس ميکنم
و بي تو سيل بي رحم تنهايي مجالم نمي دهد دانشجو اسفراين(امين)»
«(دانشجو اسفراين(امين)عشق يتيم تر از آن است که به دست رودخانه ي روزگار سپرده شود . دانشجو اسفراين(امين
«دانشجو اسفراين(امين)عشق حقيقي تر از آن است که پشت ابري پنهان شود .دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)مهربانا ، سايباني از جنس اشک و نياز مي خواهم تا سجاده ي دلم را در آن بگسترانم و با دستان خسته قنوتم از تو بخواهم که بر وجود سردم نور نگاهت را بتاباني و گل هاي زيباي عشق و ايمان را بار دگر در من تازه گرداني .... دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)پس از آخرين ديدار با دوستانت يادت باشد که ، به دوستاني فکر کن که ديگر فرصتي براي در آغوش کشيدن يکديگر ندارند . دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)کجاست جاده اي که مرا به تو برساند ،کجاست کسي که آسمان را به من نشان دهد ، دلم از اين ابرها گرفته . دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)بگو گاري خيلي سالاريدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)هفت شهرعشق
شهر اول : نگاه و دلربايي
شهر دوم : ديدار و آشنايي
شهر سوم : روزهاي شيرين و طلايي
شهر چهارم : بهانه،فکر،جدايي
شهر پنجم : بي وفايي
شهر ششم : دوري و بي اعتنايي
شهر هفتم : اشک،آه،تنهاييدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)زماني كه فكر ميكني تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداري يكي يه گوشه دنيا هست كه واسه ديدنت لحظه شماري ميكنهدانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)ميخوام بگم دوستت دارم... نه به 21 زبان زنده دنيا... بلکه به زبان قلبم.... گوش کن ..تالاپ..تولوپ..دانشجو اسفراين(امين)».
«دانشجو اسفراين(امين)وقتي هستي نيستم وقتي نيستي هستم وقتي هستم نيستي وقتي نيستم هستي اي همهي نيست شدهي هستيه هستيه من، نيست ميشود وقتي تو نيستي! دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)برگ در انتهاي زوال ميافتد و ميوه در ابتداي کمال. بنگر چگونه ميافتي، چون برگي زرد يا چون سيبي سرخ...... «دانشجو اسفراين(امين)
دانشجو اسفراين(امين)با تو گفتم كه چرا محو تماشاي مني، آنقدر مات كه يك دم مژه بر هم نزني، مژه بر هم نزنم تا كه ز دستم نرود، ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنيدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)نبردي از وفا يک ذره بويي
به هر ساعت شوي مايل به سويي
فقط يک نکته مي گويم قبول کن
عزيزم ؛ واقعا بي چشم و روييدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)هي فلاني؟
مي داني؟ مي گويند رسم زندگي چنين است!!!
مي آيند. مي مانند. عادتت مي دهند. و مي روند.. و تو در خود مي ماني. و تو تنها مي ماني!!!
راستي نگفتي؟ رسم تو نيز چنين است؟ مثل همه ي فلاني ها هستيدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)انسان چيست ؟
شنبه : به دنيا مي آيد .
يکشنبه : راه مي رود .
دوشنبه : عاشق مي شود .
سه شنبه : شکست مي خورد .
چهارشنبه : ازدواج مي کند .
پنج شنبه : به بستر بيماري مي افتد.
جمعه : مي ميرددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)از اين عشق به هر عشق جهان ميخندم
هرکه آرد سخن عشق به آن ميخندم
روزي از عشق دلم سوخت که خاکستر شد
بعد از اين سوز به هر سوز جهان ميخندمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)گفتي چشمها را بايد شست ! شستم ولي گفتي جور ديگر بايد ديد! ديدم ولي گفتي زير باران بايد رفت رفتم
ولي او نه چشم هاي خيس و شسته ام را نه نگاه ديگرم را هيچکدام را نديد فقط در زير باران با طعنه اي خنديد و گفت : ديوانه ي باران نديده دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)زندگي شايد همين باشد يک فريب ساده و کوچک ان هم از دست کسي که تو دنيا را جز با او وجز براي او نمي خواهي دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)اين روزها نه مجالي براي دلتنگي دارم نه حوصله اش را!ولي با اين همه گاهگاهي دلم هواي تو را مي کنددانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)تنها کسي که در زندگي مرا شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد مي کنيدانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)ديشب تمام ابرها را گريه کردم در حسرت امروز و فردا گريه کردم رفتي و پرواز پرستو گونه ات را در سوگ فرداي غزل ها گريه کردم مانند گل هاي شقايق داغ عشقت مي زد به زخم کهنه ام تا گريه کردم رفتي خدا حافظ - تو را چشم انتظارم- دور از تو من تنهاي تنها گريه کردم. دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)عشق====>سرکاريه
محبت====>تظاهره
مهربوني====>مسخرست
وفا====>مرده
عهدوپيمون====>دلخوشيه
عاطفه====>تموم شده
مهر====>بابا سراغ اين يکيو نگير!
نظر====ؤعمري كسي بده! دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه !
غـــــريبه ! اين درد مشترک من و توست که گاهي نمي توانيم در چشمهاي يکد يگــرنگــــاه کنيمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»اگر در زندگي جرأت عاشق شدن را نداري، لااقل شعور معشوقه بودن را داشته باش دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)فاصله عشق هاي معمولي را از بين مي برد و عشق هاي بزرگ و جاوداني را شدت ميبخشد.مانند باد كه شمع را خاموش و آتش را شعله ور مي سازد. دانشجو اسفراين(امين)»اگه تورو خواستن اشتباهه اگه باتوبودن اشتباهه اگه عاشق توبودن اشتباهه اگه واسه تومردن اشتباهه پس توبهترين و قشنگترين اشتباه زندگي من هستي دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)تو بگو ؛ وقتي خواب بوديم چه کسي مداد رنگيشُ برداشت و فاصله ها رو پررنگ کرددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)اگه يه روز تو کنارم نباشي..... اين زندگي تلخي رو که دارم رها مي کنم....مي زارم ميرم.... تا ديگه مجبور نشم هر روز صبح.... قيافه تنهاي خودم رو توي آيينه اتاق تحمل کنمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»سكوتم را به باران هديه كردم// تمام زندگي را گريه كردم// نبودي در فراق شانه هايت// به هر خاكي رسيدم تكيه كردم دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)يادت باشه که دلتو اينطوري با غريبه ها تقسيم نکني!! يه وقت ميشه که ميبيني ديگه واست دلي باقي نمونده.به قول شاعر که ميگه :
اون که دل ميفروشه ارزون، ز خدا بي خبره
اگه سودي ببره بي وفايي ميخرهدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»اگه يك روز فكر كردي نبودن يه كسي بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه اي كه اون كنارت نباشه و به خاطر بيار اگه چشمات خيس شد بدون داري به خودت دروغ ميگي و هنوز دوستش داريدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»زيبا ترين گل با اولين باد پاييزي پرپر شد .
با وفاترين دوست به مرور زمان بي وفا شد !
اين پرپر شدن از گل نيست و اين بي وفايي از دوست نيست از روزگار استدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)زير بارون دلم چه پريشون بود ديدم يک پرنده بي آشيون بود پرنده چه آسون با گريه ي من بهم گفت عاشق شدم من بهش گفتم آخه پرنده ي ناز بال پرواز داري مي خوني آواز مي دوني عشق ما معنا نداره چون دلامون زهم فاصله داره اگه ديديش بگو يک دل عاشق منتظر مونده باز رو تن قايق تا که باهم بريم ميون دريا بگيريم تا افق بوسه به رويا . پاياندانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)هرگز از انسان توقع عشق پاک را نداشته باش زيرا گل سرخ در مرداب نميرويد! دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)من مي خوام کبوتر دل تو رو اسير کنم اين دل تشنه رو از چشمه عشقت سير کنم بزنم به موج درياي خيال عشق تو باقي عمرم و عاشقونه با تو پيرکنم! دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)وقتي که گفتم اي عزيز؛ من دوستت دارم هنوزخنديدي و گفتي به من؛ درعشق من اينک بسوز گفتم براي خاطرت من مثنوي ها گفته ام گفتي که شعرت کهنه بود من شهر نو مي خواستم گفتم هواي خاطرم در ياد تو پر مي زند گفتي برو من خسته ام يادم به تو سر مي زنددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)بدان که اگر کسي را براي يکبار، يکروز، دوست دارم، تورا براي هميشه دوست دارم. من عشق را در تو، تو را در دل دل را به هنگام تپيدن به خاطر تو دوست دارم... دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويسدانشجو اسفراين(امين)»
دانشجو اسفراين(امين)زندگي انسان دو قسمت است : قسمت اول در انتظار قسمت دوم و قسمت دوم در حسرت قسمت اولدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)زمان! به من آموخت که دست دادن معني رفاقت نيست....
بوسيدن قول ماندن نيست.....
و عشق ورزيدن ضمانت تنها نشدن نيست ..... دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)هيچ وقت عاشق نشو چون نمي توني بهم نظر بدي عاشق نباش تا بتوني نظر بديدانشجو اسفراين(امين
«دانشجو اسفراين(امين)بعد از مرگم تکه يخي به شکل صليب بر روي سنگ قبرم بگذاريد تا با اولين طلوع خورشيد اب شودوبه جاي يار برايم گريه کنددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)يه روز وقتي به گل نيلوفر نگاه مي کردم ترس تموم وجودمو برداشت که شايد منم يه روزمثل گل نيلوفر تنها بشم. سريع از کنار مرداب دور شدم. حالا وقتي که ميبينم خودم مرداب شدم دنبال يه گل نيلوفر مي گردم که از تنهايي نميرم و حالا مي فهمم گل نيلوفر مغرور نيست اون خودشو وقف مرداب کردهدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)چون دوستت دارم . حتي آفتاب هم که بر پوستت مي گذرد من مي سوزم . پائيز از حوالي حوصله ات که بگذرد من زرد مي شوم ... و تا کفشهاي رفتنت جفت مي شود . من غريب مي مانم . من درست مثل خودم هنوز و هميشه دوستت دارمدانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)سه درد آمد به جانم هر سه يکبار- غريبي و اسيري و غم يار – غريبي و اسيري چاره دارد- غم يار و غم يارو غم يار دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)به دريا رفته مي داند مصيبت هاي طوفان رادانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»گويند خدا هميشه با ماست – اي غم نکند خدا تو باشي دانشجو اسفراين(امين)»
(دانشجو اسفراين(امين)اي شمع آهسته بسوز شب دراز است – اي اشک آهسته بريز غم زياد است دانشجو اسفراين(امين
«دانشجو اسفراين(امين)زندگي رسم خوشايندي نيست
زندگي اجبار است لاجرم بايد زيستدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»الهي آفريدي رايگان
روزي دادي رايگان
پس بيامرز رايگان
که تو پروردگاري نه بازرگاندانشجو اسفراين(امين)»
(دانشجو اسفراين(امين)برگ ها را نکنيم به خدا باد دلش مي گيرددانشجو اسفراين(امين
دانشجو اسفراين(امين)من و تو قصه يک کهنه کتابيم مگه نهدانشجو اسفراين(امين)»
دانشجو اسفراين(امين)توبه کردم که دگر مي نخورم يار اگر ساقي شود مي بدهد من چه کنمدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»بر سنگ مزارم بنويسيد آشفته دل خسته دل خفته در اين خلوت خاموش که او زاده غم بوددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)دوست ندارم که بگويم دوستت دارم. دوست دارم که بداني دوستت دارم! دانشجو اسفراين(امين)
«دانشجو اسفراين(امين)آدمها خيلي نميتونن از هم دور بشن بالاخره يه چيزي جا ميمونه که مجبورن برگردن و برش دارندانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)گفتم دوستت دارم نگاهي به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بوددانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»بهترين مترجم کسي است که سکوت ديگران را ترجمه کند. دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»شادي خود را به هيچ چيز و هيچ كس وابسته نكن تا هميشه از آن برخوردار باشيدانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)ستاره به چشم کوچک مي نمايد، اما اين گناه چشم است نه کوچکي ستاره دانشجو اسفراين(امين)»
«دانشجو اسفراين(امين)»فکر مي کرديم عاشقي هم بچگيست
اما حيف اين تازه اول يک زندگيستدانشجو اسفراين(امين)»